شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲: ای حسن تو در آیینه صورا و معنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای حسن تو در آیینه صورا و معنی بر دیده ارباب نظر کرده تجلی چشم تو شده بهر تماشای رخ خویش از دیده مجنون نگران بررخ لیلی در مملکت حسن ت غیر از توکسی نیست وقت است که گویی لمن الملک بدعوی با قامت زیبای تو و چهره رعنات هرگز نکند دل هوس روضه و طوبی گر نور تجلی تو بر نار نتابد دوزخ شود از پرتو آن جنت اعلی از جنّت و از نار بود فارغ و آزاد آنکس که ندارد خبر از دینی و عقبا هر طور تو از نور تجلی تو بیهوش افتاده هزارند بهر سوی چو موسی روی تو عیان است ولیکن چه توان کرد ادراک اگر مینکند دیده اعمی در مکتب او مغربی از نقش دو عالم چون لوح فرو شست نوشتند الفبا شمس مغربی