شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵: چه باده است که مست است میفروش از وی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه باده است که مست است میفروش از وی کسیکه خورد نیاید دگر بهوش از وی چه باده است که مست و خراب اوست مدام مدام در دل خمها بجوش از وی چه باده است ندانم که میدهد ساقی که باده مست و خراب است و باده نوش از وی چه چهره بود که هر سوی چهره بنمود چه نقش بود که برخاست آن نقوش از وی چو بحر قطره از آن می بخورد شد سرمست بجوش آمد و در جنبش و خروش از وی بیا بیا سخنی گو از آن صنم با من نمیسزد که شوی پیش ما خموش از وی بگوش هوش کس امروز می نیارد گفت دل آنچه سمع روانش شنیده دوش از وی چو مغربییست ترا خازن خزانه راز در خزانه اسرار مپوش از وی شمس مغربی