شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۳: مرا به خلوت جان دلبریست پنهانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا به خلوت جان دلبریست پنهانی که هست جان دلم در جمال او فانی در آنمقام که جانان جمال بنماید بود مقام دل و جان فنل و حیرانی سریر سلطنت ذات ایزدیست دلم چنانکه عرش مجید است عرش رحمانی ترا به حسن و جمال آنچنان که ثانی نیست مرا بعشق تو هم نیست در جهان ثانی کجا برم دل و جان را که در مقام فنا تو هم دلی بحقیقت مرا و هم جانی ز من تو جمله ربودی و جمله ام گشتی چو جمله ام توئی اکنون مرا چه میخوانی توئی مرا بدل دل اگر چه دلداری توئی مرا عوض جان اگرچه جانانی ز چشم من همه و اکنون توئی که میبینی ز عقل من همه اکنون توئی که میدانی ز مغربی بشنو بعد ازین اگر شنوی ز او ندای انالحق و قول سبحانی شمس مغربی