شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱: ای در پس هر لباس و پرده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای در پس هر لباس و پرده بر دیدهء دیده جلوه کرده خود را بلباس هر دو عالم آورده بهر زمان و برده در دیده ما بجز یکی نیست گر هست عدد هزار ورده ما را ز شمرده گشت معلوم آن چیز که هست ناشمرده ای بیضه مرغ لامکانی ای هم تو سفید و هم تو زرده کی مرغ شوی و باز گردی آیی بدر از لباس و پرده در جنبش و جوش و در خروش آی تا کی باشی چنین فشرده بگشای کفن بیفکن این پوست چون روح برآ ز جسم مرده بگشای دو بال و پس برون پر از گنبد چرخ سالخورده هرگز نرسد کسی به منزل نارفته طریق ناسپرده ای مغربی کی رسی بسیمرغ بر قله قاف پی نبرده شمس مغربی