شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱: ما از ازل مقامر و خمار آمدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما از ازل مقامر و خمار آمدیم دردی کشان میکده یار آمدیم خورشید باده بر سر ذرّات ما بتافت از روی مهر، سرخوش و خمار آمدیم در خلوت عدم می هستی از جام دوست کردیم نوش و مست به بازار آمدیم زنار زلف ساقی باقی چو شد عیان هر یک کمر ببسته بزنار امدیم ناگاه حلقه زد سر زلفش ب گِرد ما ما در میان حلقه گرفتار امدیم از بهر خاطر دل مختار مصطفی روزی دو سه که عاقل و هشیار آمدیم کاری بغیر عشق نداریم در جهان عشق است کار ما و بدین کار آمدیم بودیم یکوجود ولیکن که ظهور بسیار در مظاهر بسیار آمدیم از یار مغربی سخنی در ازل شنید ما جمله زان حدیث بگفتار آمدیم شمس مغربی