شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴: گه از روی تو مجموعم گه از زلفت پریشانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گه از روی تو مجموعم گه از زلفت پریشانم کزین در ظلمت کفرم وزان در نور ایمانم نیم یک لحظه از سودای زلف و خال او خالی گهی سرگشت اینم گهی آشفته آنم حدیث کفر و دین پیشم مگو زیرا من مسکین بجز رویش نمیبینم بجز مویش نمیدانم ز شوق موی او باشد اگر زنّار دربندم بیاد روی او باشد اگر قبله بگردانم توئی مطلوب و مقصودم توئی معبود و مسجودم اگر در مسجد اقصی و گر در دیر رهبانم ادب از من چه میجویی چه میدانی که مدهوشم طریق از من چه میپرسی چه میدانی که حیرانم الا ای ساقی باقی بیاور باده و درده که من از خویش بیزارم دمی از خویش بِرهانم من آنطاقت کجا دارم که پیمان را نگهدارم بیا ای ساقی باقی و بشکن عهد و پیمانم تو مهر و مغربس سایه چنان کز تو پدید آید که تا هم گم شوم در تو بتاب ای مهر تابانم شمس مغربی