شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴: بر دل ریشم لبت دارد بسی حق نمک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر دل ریشم لبت دارد بسی حق نمک گر بپرسی ز اشک خونینم بگوید یک بیک مروم چشم جهانی در جهان مردمی ای تو چشم و جان و مردم را بجای مردمک ایدل ار خواهی ببینی خضر را خطش ببین آب حیوانست اگر باید لب لعلش بمَک تا بود گلگون رخ زردم بسان روی یار بر رخم ای اشک خونین گر نمیباری محک روی بنما تا که من از پیش برخیزم بکل زانکه در پیش یقین هرگز نماند هیچ شک برقع از رخ برفکن بنمای مهر روی را تا که گردد ذرّه سان در پیش او مهر فلک ایدل ار بینی رخش را دردمت گردد عیان کز جهان آدم چرا گردید مسجود ملک گر ببینی نور رویش را بسان مغربی خط و خالش را بیا میخوان تو قرآن یک بیک شمس مغربی