شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۵۴: چو بحر نامتناهیست دایما موّاج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو بحر نامتناهیست دایما موّاج حجاب وحدت دریاست کثرت امواج جهان و هرچه در او هست جنبش دریاست ز قعر بحر بساحل همی کند اخراج دلم که ساحل بینهایت اوست بود مدام بامواج بحر او محتاج علاج درد دلم غیر موج دریا نیست چو طرفه درد که موحش بود در او علاج بهر خسی برسد زین محیط در و گهر یکی بخس رسد از وی یکی بگوهر باج از این محیط که عالم بجنّت اوست سراب مراست عذب و فرات و تراست ملح اجاج بلون و طعم اگر مختلف همی گردد ز اختلاف محل است و انحراف مزاج هر آنچه مغربی از کاینات حاصل کرد بگرد بحر محیطش بیکزمان تاراج شمس مغربی