سیف فرغانی
قصاید و قطعات (گزیدهٔ ناقص)
شماره ۵۴ - این قطعه را به دوست خود شیخ نور الدین فرزند شیخ محمود نوشت: ای جان بنگر چه کار کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با حسن چو لطف یار کردی، ای جان بنگر چه کار کردی؟! دل را به سخن گشاد دادی دی را به نفس بهار کردی با چاکر خرد خود بسی لطف، ای صدر بزرگوار کردی چون شعر رهی نهان نماند فضلی که تو آشکار کردی از وصل بریده بود امیدم بازم تو امیدوار کردی از نامهٔ خود طویلهٔ در در گردن روزگار کردی چون دست عروس نامه ای را از خامه پر از نگار کردی زین نامه که دام مرغ روح است چون من زغنی شکار کردی از بهر جمال وصل خود باز چشم املم چهار کردی زین چند لقب که حد من نیست بر مزبله در نثار کردی سیف فرغانی