سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۱۱۲: ای شده حسن تو را پیشه جهان آرایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شده حسن تو را پیشه جهان آرایی عادت طبع من از وصف تو شکرخایی ماه را زرد شود روی چو در وی نگری روز را خیره شود چشم چو رخ بنمایی یا بدان لب بده از وصل نصیب عشاق یا چنان کن که چنین روی به کس ننمایی بوسه ای دادی و پس طیره شدی، لب پیش آر تا همانجا نهمش باز اگر فرمایی ز انتظار شب وصل تو مرا روز گذشت می ندانم که چرا منتظر فردایی بس که در آرزوی وصل تو چشمم بگریست خواب را آب ببرد از حرم بینایی ای دل خام طمع آب برین آتش زن چند بر خاک درش باد همی پیمایی ذرهٔ گم شده ای در هوس خورشیدی قطرهٔ خشک لبی در طلب دریایی من از این در نروم ز آنک گروهی عشاق روی معشوق بدیدند به ثابت رایی بلبل از باغ چو بیرون نرود گل بیند زاغ بر مزبله گردد چو بود هرجایی سیف فرغانی تا کی به تمنا گوید بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟ سیف فرغانی