سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۸۹: ای شکر لب نظری سوی من مسکین کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شکر لب نظری سوی من مسکین کن ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن دهن و قند لبت پستهٔ شکر مغزست تو از آن پسته مرا طوطی شکرچین کن نرگس مست بگردان، دل و جان برهم زن سنبل جعد بیفشان و جهان مشکین کن ز آن تنی کز سمن و یاسمنش عار آید دم به دم پیرهنی پر ز گل و نسرین کن تو ز کار دگران هیچ نمی پردازی تا بگویم که نگاهی به من غمگین کن همه ذرات جهان از تو مدد می خواهند آفتابا نظری سوی من مسکین کن عالمی بیدق نطع هوس وصل تواند آخر ای شاه رخ خود سوی این فرزین کن با تو در هر ندبم دست عمل جان بازی است ببری یا ببرم؟ عاقبتم تعیین کن نخوهم دیدن خود آرزویم دیدن تست روی چون آینه بنما و مرا خودبین کن آستان در تو خواستم از دولت، گفت تا برو سر نهم ای بخت مرا تمکین کن گفت هیهات که آن خوابگه شیران است آن به تو کی رسد از خاک چو سگ بالین کن از پی فاتحهٔ وصل دعایی گفتم تا برین ختم شود فاتحه را آمین کن سیف فرغانی شوریده شد از دیدن تو تو به شیرین لب خود شور ورا تسکین کن سیف فرغانی