سیف فرغانی
غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شماره ۳۹: آه درد مرا دوا که کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه درد مرا دوا که کند؟ چارهٔ کارم ای خدا که کند؟ چون مرا دردمند هجرش کرد غیر وصلش مرا دوا که کند؟ از خدا وصل اوست حاجت من حاجت من جز او روا که کند؟ من به دست آورم وصالش لیک ملک عالم به من رها که کند؟ دادن دل بدو صواب نبود در جهان جز من به این خطا که کند؟ لایق است او به هر وفا که کنم راضیم من به هر جفا که کند دی مرا دید، داد دشنامی این چنین لطف دوست با که کند؟ ای توانگر به حسن غیر از تو جود با همچو من گدا که کند؟ وصل تو دولتی ست، تا که برد؟ ذکر تو طاعتی ست، تا که کند جان به مرگ ار زتن جدا گردد مهرت از جان به من جدا که کند؟ سیف فرغانی از سر این کوی چون تو رفتی حدیث ما که کند؟ سیف فرغانی