سیف فرغانی
قصاید و قطعات
شمارهٔ ۹۵: هان ای رفیق خفته دمی ترک خواب کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هان ای رفیق خفته دمی ترک خواب کن برخیز و عزم آن در میمون جناب کن ساکن روا مدار تن سایه خسب را جنبش چو ذره در طلب آفتاب کن تا چون ستاره مشعله دار تو مه شود بیدار باش در شب و در روز خواب کن زین بیشتر زیاده بود گفتن ای پسر عمرت کمی گرفت، برفتن شتاب کن زآن پیشتر که بارگی وقت سرکشد رو دست در عنان زن و پا در رکاب کن اول در مجامله بر خویشتن ببند پس خانه معامله را فتح باب کن نفست بسی دراهم انفاس صرف کرد زآن خرج و دخل روز بروزش حساب کن در راه هرچه نفس بدان ملتفت شود گر خود بهشت باشد از آن اجتناب کن گر او بشهد آرزویی کام خوش کند آن شور بخت را نمک اندر جلاب کن خواهی که بر حقیقت کار افتدت نظر بر روی حال خود ز شریعت نقاب کن چون عشق دوست ولوله اندر دلت فگند بر خویشتن چو زلزله خانه خراب کن فعلی که عشق باطن آن را صواب دید در ظاهر ار خطاست برو ارتکاب کن هم پای برفراز سلالیم غیب نه هم دست در مشیمه ام الکتاب کن زآن پس بگو اناهو یا من هوانا از معترض مترس و بجانان خطاب کن بیم سرست سیف ازین شطحها ترا شمشیر نطق را پس ازین در قراب کن سیف فرغانی