سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۳۹: هم دلبر من با من دلدار شود روزی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هم دلبر من با من دلدار شود روزی هم گلشن بخت من بی خار شود روزی اندر ره او نبود جان کندن من ضایع آنکس که دلم بستد دلدار شود روزی خود را بامید آن دلشاد همی دارم کآنکس که غمش خوردم غمخوار شود روزی باشد که شبی ما را شکری بود از وصلش ور نی گله از هجرش ناچار شود روزی بنمود مرا عشقش آسان و ندانستم کین کار بدین غایت دشوار شود روزی همچون نفس عیسی در مرده دمد روحی آنکس که ز عشق او بیمار شود روزی از سکه مهر او مهر ار چو درم گیری از نقد تو هریک جو دینار شود روزی دزدیده دل خود را بر خنجر اوزن سیف کآن مرغ که نکشندش مردار شود روزی بی ماه رخش بختم شبهاست که می خسبد دولت بود ار ناگه بیدار شود روزی آن غم که همی آمد از هر طرفی ده ده گر کم نکند یک یک بسیار شود روزی با محنت عشق تو امید همی دارم کین دولت سرمستم هشیار شود روزی سیف فرغانی