سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۱۱: ای بکویت عاشقان رانور رویت رهنمای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بکویت عاشقان رانور رویت رهنمای همچو شادی دوستان را انده تو دلگشای خاک درگاه تو چون باد بهاری مشک بوی آتش عشق تو همچون آب حیوان جان فزای شور بختی را که با تلخی اندوهت خوشست دوستی جان شیرین در دلش نگرفت جای اندرین دوران ناقص جزتو از خوبان کراست معنیی کامل چودین صورت چودنیا دلربای گرچه گردون شان نهد در راه تو سربر قدم بر سر گردون گردان عاشقان بینند پای از برای زر گدایی کی کند درویش تو زآنکه زر نزدیک او بی قدر باشد چون گدای ای که وصل دوست خواهی دشمن خود گرنه یی ترک عالم کن مخوه جز دوست چیزی از خدای بر سر خار ریاضت مدتی بنشین ببین روی معنی دار او اندر گل صورت نمای نردبان همت اندر زیر پای روح نه زآنکه دل می گویدت کای جان بعلیین برآی طایر میمون نخواهدشد زشؤم بخت خویش جغد را گر سالها در زیر پر گیرد همای سیف فرغانی بخود کس را بر او راه نیست گر در او می خوهی بیخود بکوی او درآی سیف فرغانی