سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰۷: بخود نظر کن اگر می خوهی که جان بینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بخود نظر کن اگر می خوهی که جان بینی بجان که آنچه ز جان خوشترست آن بینی دل شکسته ما در نظر کجا آید ترا که در تن خود بنگری و جان بینی ترا بباغ چه حاجت بود که هر ساعت ز روی خویش در آیینه گلستان بینی وگر تو می خوهی ای عاشق دقیق نظر کزو سخن شنوی یا ازو دهان بینی پس از هزار تأمل اگر سخن گوید چو نیک در نگری زآن دهان نشان بینی ز موی هم نکنی فرق آن میانی را که در میانه آن موی تا میان بینی درون پیرهن آبیست منعقد تن او که چون تو در نگری روی خود در آن بینی بیا که با جگر تشنه در پی آن آب ز دیده بر رخ من چون دل روان بینی چو چشم و ابروی او بنگری هراسان باش ز ترک مست که نزدیک او کمان بینی وگر نداری آن بخت سیف فرغانی که چون دلی بدهی روی دلستان بدهی بنیکوان نظری کن که بوی او آید ز رنگ حسن که در روی نیکوان بینی سیف فرغانی