سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۴۶: ای دل ای دل مهرآن مه ورز وایمان تازه کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل ای دل مهرآن مه ورز وایمان تازه کن سر بنه در پای جانان عهد وپیمان تازه کن عالم غیبت شهادت میشود از روی دوست کهنه شد چون کفر دینت خیز وایمان تازه کن خاک پایش گر نیابی رو زگرد دامنش پاره یی برگیر ومشک اندر گریبان تازه کن از دهانش گر نشانی می توانی یافتن در کنارش گیرو لب بر لب نه وجان تازه کن روی او خندان شود هرگه که توگریان شوی ای سحاب درفشان گل را بباران تازه کن ابر گریانی واشکت می روذ بر روی خاک گوگلی ازآب چشمت روی خندان تازه کن رسم مردان دادن جانست اندر راه عشق دست جان افشان تو داری رسم مردان تازه کن ای شهنشه با رعیت مگذر از آیین عدل وی توانگر باگدایان رسم احسان تازه کن پشت اسلامست رویت پرده از رخ برفگن کفر کافر زایل ودین مسلمان تازه کن همچو بلبل خامشم اندر زمستان فراق از نسیم وصل بازم چون گلستان تازه کن چون دلم بی عشق بینی شمع رویت برفروز بهر این افسرده آتش در زمستان تازه کن سیف فرغانی چواو سلطان ملک حسن شد تو بدین توقیع نو منشور سلطان تازه کن سیف فرغانی