سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۵: همچون تو دلبری را از بی دلان بریدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچون تو دلبری را از بی دلان بریدن زاجزای جسم باشد پیوند جان بریدن گیرم که جانم از تن پیوند خود ببرد پیوند جان زجانان هرگز توان بریدن قطع مدد همی کرد از زندگانی ما دشمن که خواست مارا از دوستان بریدن ازکوی او که برد آمد شد رهی را سیر ستاره نتوان از آسمان بریدن چیزی دهم بدشمن تا گوشتم نخاید سگ را بنان توانند از استخوان بریدن هر چند بر در او قدر سگی ندارم چون سگ نمی توانم زین آستان بریدن گر بر زبان براند جز ذکر دوست عاشق همچون قلم بباید اورا زبان بریدن با حسن دوری از وی مشکل بود که بلبل در وقت گل نخواهد از بوستان بریدن ای سیف دور بودن از دوست نیست ممکن بلبل کجا تواند از گلستان بریدن سیف فرغانی