سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۰: ما فتنه بر توایم و تویی فتنه بر سخن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما فتنه بر توایم و تویی فتنه بر سخن دانسته ای که هست ز طوطی هنر سخن ما را همی دهد ز میانت کمر نشان ما را همی کند ز دهانت خبر سخن در مصر خوبی تو نگردد شکر فراخ تا از دهان تنگ تو ناید بدر سخن جز وصف و ذکر تو نکنم زآنکه خوشترست وصفت ز هر حکایت و ذکرت ز هر سخن نشنیده ام که غیر تو از نوع آدمی کس را بود ز پسته دهان وز شکر سخن گر شکری از آن لب شیرین طلب کنم شاید که رو ترش نکنی زین قدر سخن همچون لب تو رشک نبات و شکر شود گر بر دهان تنگ تو یابد گذر سخن روی ترا بدیدم و بسیار گوشدم بلبل چو دید گل نکند مختصر سخن ای دل حدیث وصل زبان برگشا بگو تا چندت اوفتد گره شرم در سخن چون بوسه خواستم ز دهان تو عقل گفت سنجیده گوی با لب او همچو زر سخن از بهر بوسه یی چه بخیلی کنی بده تا با لب توام بنماند دگر سخن از لب شکر فشاندی و معلوم شد که هیچ طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن ای سیف رو سخن شو ازیرا که هیچ چیز دستی نیافت بر لب لعلش مگر سخن سیف فرغانی