سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۲۰: ای گلستان شکفته بنسیم وباران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای گلستان شکفته بنسیم وباران همچو غنچه چه کنی روی نهان از یاران عاشقان گر بخزان از تو بهاری خواهند بدو رخسار ودو چشم از تو گل از ما باران طالب سایه تو جمله خورشید رخان عاشق صورت تو زمره معنی داران ای چو جان داروی تو خسته دلان را مرهم من ز درد تو خوشم چون زشفا بیماران همه در عهد تو در ماتم حسن خویشند سرخ رویان کلهدارو سیه دستاران بهر آن زلف که بر پای دلم زنجیرست نه منم شیفته سر بلکه چو من بسیاران آدمی چون رهد از عشق که مر انسان را دیو آن وسوسه گشتند پری رخساران حزن بر عاشق تو بسته در خواب ولیک آستان تو شده بالش شب بیداران سیف فرغانی قول تو ترانه است وغزل بعد ازین دست بدار از عمل بی کاران سیف فرغانی