سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹: ای غمت همنشین بیداران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای غمت همنشین بیداران درغمت مست گشته هشیاران غم تو نقد جان بنسیه وصل برده از کیسه خریداران چشم عیار پیشه تو بریخت بسر غمزه خون عیاران پیش چشمت که مستی همه زوست زده برسنگ شیشه خماران درسر زلف تو چو پای دلم چشم تو بسته دست طراران اندر اقلیم عشق تو بیم است ملک الموت را زبیماران چون گروهی بعشق جان دادند من چرا کم زنم زهمکاران جان دهم درغم تو و نبرم بقیامت خجالت از یاران شادمانم ازآنکه کشته شدند به ز من درغم تو بسیاران ناگزیرست عشق را محنت پاسبانند گنج را ماران هرکجا باد عشق تو بوزید زنده دل گردد آتش از باران بی طلب دیگری بتو نزدیک تو چرا دوری از طلب کاران دل بتو داد سیف فرغانی ای جگرگوشه جگر خواران سیف فرغانی