سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۶: ای دوستر از جانم زین بیش مرنجانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دوستر از جانم زین بیش مرنجانم گر زخم زنی شاید بر دیده گریانم در نرد هوس خوبان بسیار مرا بردند تا عشق تو می بازم خود هیچ نمی دانم بر فرش وصال تو آن روز که پا کوبم بر تارک عرش آید دستی که برافشانم چون پای فراغت را در دامن صبر آرم تا دست غمت نبود کوته ز گریبانم پیوند غمت ما را ببرید ز شادیها من کند بدم عشقت مالید بر افسانم گفتی چه شود دانی کز مشک سیه گردی بر عارضم افشاند این زلف پریشانم یعنی که محقق دان نسخ همه خوبان را چون گرد عذار آمد آن خط چو ریحانم در کارگه وصلت گر نیست مرا کاری هم دولت من روزی کاری بکند دانم بخت من مسکین بین کز دولت عشقت من سعدی دگر گشتم زآن روی گلستانم گویند که می دارد دل خسته ترا؟ گویم این دوست که من دارم و آن یار که من دانم سیف فرغانی