سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۶۳: اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار می گردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار می گردم من از اصحاب آن کهفم بگرد غار می گردم بسان نقطه یی بودم بصورت مانده دور از خط چو پیوستم بحرف عشق معنی وار می گردم درین صحرا بدم جویی کنون دریا همی باشم درین میزان جوی بودم کنون دینار می گردم چو سایل بر سرآن کو نه بهر نان همی آیم چوموسی برسر طور ازپی دیدار می گردم چو بلبل تا نماید رو گلی اندر بهارانم زمستان برامید آن بگرد خار می گردم چودارم در رهش پیدا سری بربسته چون نامه کنم پادرشکم پنهان وچون طومار می گردم اگرتو طالبی کاری همی کن زآنکه من باری زبی سرمایگی مفلس درین بازار می گردم وگرتو قاصری زین سان زترک سر زبذل جان تو برخیز ومرا بنشان که من بی کار می گردم بجان دورم شادیها ولی چون سیف فرغانی بدل از نعمت غمهاش برخوردار می گردم سیف فرغانی