سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۸: شبی از مجلس مستان برآمد ناله چنگش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی از مجلس مستان برآمد ناله چنگش رسد از غایت تیزی بگوش زهره آهنگش چو بشنودم سماع او، نگردد کم نخواهد شد ز چشمم ژاله اشک و ز گوشم ناله چنگش چگونه گلستان گوید کسی آن دلستانی را که گل با رنگ و بوی خود نموداریست از رنگش لب شیرین آن دلبر در آغشته است پنداری بآب چشمه حیوان شکر در پسته تنگش کفی از خاک پای او بدست پادشا ندهم وگر چون (من) گدایی را دهد گوهر بهمسنگش مشهر کردمی خود را چو شعر خویش در عالم بنام عاشقی او گر از من نامدی ننگش فغان از سیف فرغانی برآمد ناگهان گویی بگوش عاشقان آمد سحرگه ناله چنگش سیف فرغانی