سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶: چو ماندم (من) زسلطان جهان دور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو ماندم (من) زسلطان جهان دور بسان بلبلم از بوستان دور ازآن خورشید روی ماه پیکر بمانده چون زمین از آسمان دور بکام دشمنانیم از فراقت شها دیگر مباش از دوستان دور که شادی از دل بیمار ما هست چو صحت از مزاج ناتوان دور زرویت مجلس ما گلستان بود مبادا چون تو گل زین گلستان دور که باشم من چو از تو بازماندم چه باشد حال تن چون شد زجان دور من شیرین زبان زآن تلخ کامم که هستم زآن لب شکرفشان دور منم بی خسرو آن فرهاد محروم که دارد از لب شیرین دهان دور عنان در دست تقدیرست اگر نه بپای شوق نبود اصفهان دور بصورت گرچه از روی تو هستم چنان کز روی تو چشم بدان دور چو با یاد توام دایم بمعنی مرا گر عارفی از خود مدان دور اگر چه سیف فرغانی زتو هست بسان تشنه از آب روان دور چو سگ رو بر نگرداند ازین در بسنگش گر کنی زین آستان دور سیف فرغانی