سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰: ترا بصحبت ما سر (فر) ونمی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا بصحبت ما سر (فر) ونمی آید زبنده شرم چه داری بگو نمی آید بدور حسن تو بیرون عاشقی کاری بیازموده ام از من نکو نمی آید دلم بروی تو هرگز نمی کند نظری که تیر غمزه شوخت برو نمی آید همی خورند غمم آشناو بیگانه که چون بنزد توآن ماه رو نمی آید ترازوییست درو سنگ خویشتن داری چنانکه جز بزرش سر فرو نمی آید قرارداد که آیم بدیدن تو شبی کنون قرار زمن رفت و او نمی آید دلم وصال تو میخواهد اینچنین دولت بصبر یافت توان واین ازو نمی آید نبود با تو مرا عشق روزگاری ازآن بروزگار تغیر درو نمی آید چرا نمی کند اندیشه سیف فرغانی که هیچ حاصل ازین گفتگو نمی آید سیف فرغانی