سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۴: بی تو دانی حالم ای جان چون بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو دانی حالم ای جان چون بود دل خراب و دیده گریان چون بود باچنین صبر و تحمل حال من کز تو دور افتادم ای جان چون بود تن چو ازجان بازماند مرده ییست جان که دورافتد زجانان چون بود آنکه سر بر زانوی وصل تو داشت زیر دست وپای هجران چون بود تو(چو)خورشیدی و من چون ذره یی ذره بی خورشید تابان چون بود تو گلستانی و من چون بلبلم حال بلبل بی گلستان چون بود هجر و وصل تست چون موت و حیات این یکی دیدیم تا آن چون بود درد هجرت راست درمان از وصال آزمودم درد و درمان چون بود در درون سیف فرغانی غمت آتش اندر نی همی دان چون بود سیف فرغانی