سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۱: کسی که همچو تو ازلب شکر فروش بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که همچو تو ازلب شکر فروش بود اگر بیاد لبش می خورند نوش بود کسی که عشق تو بروی گذر کند چون برق چو ابر گرید و چون رعد در خروش بود زعشق همچو تویی اضطراب من چه عجب که آب بر سر آتش نهند جوش بود چو دل ربودی ازابرام من ملول مشو که درمعامله درویش سخت کوش بود ترا بنقد روان سخن خریدارم ازآنکه شاعر مفلس سخن فروش بود بدور حسن تو گویم سخن چو قاعده نیست که عندلیب بایام گل خموش بود بنزد تو سخن آورد سیف فرغانی وگرنه لایق این در کدام گوش بود سیف فرغانی