سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۰: چون قهرمان عشق تو با هر که کین کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون قهرمان عشق تو با هر که کین کند گر آسمان بود بدو روزش زمین کند عشقت که کفر پیش وی ایمان کند درست از حسن لشکر آرد وتاراج دین کند خورشید روی تو که جهان چون بهشت ازوست هر ذره را ز حسن به از حور عین کند خورشید چون بساط زمین پی سپر شود گر حسن بهر شاه رخت اسب زین کند نبود بحسن چون رخ تو گرچه آفتاب از لاله روی سازدواز گل جبین کند در تیر مه زباد خزان نرگس ایمنست گر در بهار شاخ شکوفه چنین کند هرگز نکرد دامن وصل ترا بچنگ الا کسی که دست تو در آستین کند یوسف رخا تویی که سلیمان ملک حسن بر خاتم خود از لب لعلت نگین کند فتنه که تیغ او مژه همچو تیر تست اندر کمان ابروی شوخت کمین کند در پیش روی دلبر رومی نژاد ما آن نقش خوب نیست که نقاش چین کند همچون مگس زپیش شکر سیف را مران نحلی ببایدت که گلی انگبین کند سیف فرغانی