سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹: عمر بی روی یار چون باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر بی روی یار چون باشد بوستان بی بهار چون باشد عشق با من چه می کند دانی آتش و مرغزار چون باشد چند گویی که باغمش چونی ملخ و کشتزار چون باشد بار بر سر گرفته ره درپیش رفته در پای خار چون باشد من پیاده کمند در گردن هم ره من سوار چون باشد عالمی در وصال و من محروم عید و من روزه دار چون باشد درچنین کار دورم از دل و صبر هیچ دانی که کار من چون باشد شتری زیر بار در صحرا بگسلد ازقطار چون باشد خود تو دانی که سیف فرغانی دور از روی یار چون باشد سیف فرغانی