سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴: خرم آن جان که برویت نگرانی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرم آن جان که برویت نگرانی دارد وز هوای تو دلش گنج نهانی دارد عشق بامرده نیامیزد واو زنده دلست که تعلق برخ خوب تو جانی دارد عشق صورت نبود باتو مرا، چون مردان صورت عشق من ای دوست معانی دارد ابتدای ره عشق تو مرا فاتحه ییست کندرین دل اثر سبع مثانی دارد جان مهجور زشوق تو برون می ننهد از بدن پای ندانم چه گرانی دارد زآتش عشق خبر می دهد وسوز درون آب شعرم که بسوی تو روانی دارد عشق را گفتم کای رهبر عشاق بدوست آنکه من طالب اویم چه نشانی دارد گفت در عالم فردیت خود او احدیست که بخوبی نتوان گفت که ثانی دارد سیف فرغانی اگر با تو نشیند یک دم پادشاهیست که ملک دو جهانی دارد سیف فرغانی