سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰: تویی که زلف و رخت رو بکفر و دین دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تویی که زلف و رخت رو بکفر و دین دارد که هر دوتا با بد رنگ آن و این دارد کسی که نقش رخ و زلف تست در دل او موحدیست که در سینه کفر و دین دارد حدیث زلف تو بسیار گفتم و چکنم مرا غم تو پریشان سخن چنین دارد چه دلبری تو که نازاده مریم حسنت هزار عیسی گویا در آستین دارد بزیر سایه زلف از قفات می تابد همان شعاع که خورشید در جبین دارد چو آفتاب رخت دید آسمان می خواست که همچو سایه تراروی بر زمین دارد خط تو سلسله از مشک بر قمر بندد لب تو پای مگس را در انگبین دارد بتلخ گویی آن لب شکایت از که کنم چو بخت شورمنش هر زمان برین دارد بغمزه ریخته ای خون سیف فرغانی مگر که چشم تو از مردمی همین دارد سیف فرغانی