سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴: درین تفکرم ای جان که گر فراق افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین تفکرم ای جان که گر فراق افتد مرا وصال تو دیگر کی اتفاق افتد همین بس است زهجران دوست عاشق را که قدر وصل بداند چودر فراق افتد بدرد هجر شدم مبتلا ازآن هردم صدای ناله من اندرین رواق افتد مرا زتلخی آن وارهان وآنگه زهر بدست خویش بمن ده که بر مذاق افتد زهجرت ای بت خورشید رو من آن ماهم که ازخسوف برسته است ودر محاق افتد زفرقت گل روی تو بنده دور ازتو چو بلبلیست که از جفت خویش طاق افتد گر اجتماع دگر باره دیر دست دهد میان روح وبدن زود افتراق افتد باشک شسته شود نامه گر درو سخنم بذکر آرزو و شرح اشتیاق افتد زجورها که تو با بنده کرده ای در روم عجب مدار گر آوازه در عراق افتد بود که بوی وی آرد بسیف فرغانی نسیم باد بهاری گر اتفاق افتد سیف فرغانی