سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱: زهی بالعل میگونت شکر هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی بالعل میگونت شکر هیچ خهی با روی پر نورت قمر هیچ عزیزش کن بدندان گر بیفتد ملاقاتی لبت رابا شکر هیچ دلم رادر نظر آمد دهانت عجب چون آمد او را در نظر هیچ عرق بر عارض تو آب برآب حدیثم در دهانت هیچ در هیچ ز وصف آن دهان من در شگفتم که مردم چون سخن گویند برهیچ من ازعشق تو افتاده بدین حال نمی پرسی زحال من خبر هیچ چنان بیگانه کشتستی که گویی ندیدستی مرا بر ره گذرهیچ نشستم سالها بر خوان عشقت بجز حسرت ندیدم ماحضر هیچ دلی از سیف فرغانی ببردی چه آوردی تو مارااز سفر هیچ سیف فرغانی