سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰: ای مه و خور بروی تو محتاج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مه و خور بروی تو محتاج بر سر چرخ خاک پای تو تاج چه کنم وصف تو که مستغنیست مه ز گلگونه گل ز اسپیداج هرکه جویای تو بود همه روز همه شبهای او بود معراج پادشاهان که زر همی بخشند بگدایان کوی تو محتاج ندهد عاشق تو دل بکسی بکسی چون دهد خلیفه خراج عیب نبود تصلف از عاشق کفر نبود اناالحق از حلاج عشق را باک نیست از خون ریز ترک را رحم نیست در تاراج چاره با عشق نیست جز تسلیم خوف جانست با ملوک لجاج دل نیاید بتنگ از غم عشق کعبه ویران نگردد از حجاج دل بتو داد سیف فرغانی از نمد پاره دوخت بر دیباج سخن اهل ذوق می گوید بانگ بلبل همی کند دراج سیف فرغانی