سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰: عاشق روی تو از کوی تو ناید در بهشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق روی تو از کوی تو ناید در بهشت نزد عاشق فخر دارد خاک کویت بر بهشت عاشق عالی نظر آنست که کو بیند بچشم روی تو امروز در دنیا و فردا در بهشت وقت دیدار تو با درویش، شرکت کی بود آن توانگر را که چون شداد هست از زر بهشت عاشقان دوزخ آشام ترا امروز هست در دل از یاد تو این معشوق جان پرور بهشت عاشقت بستد بدست همت و از پس فگند اندرین ره پیش او گر دوزخ آمد گر بهشت چون دل بیگانگان جانا ز ذکرت غافلست گر بود در خاطرش با یادت ای دلبر بهشت بر امید صحت مستان خمر عشق تو پای کوبند از طرب حوران بسی در هر بهشت چون خضر آب حیات وصل چون یابد کسی ایستاده در میان چون سد اسکندر بهشت تا درو گوهر ز آب چشم عشاقت بیافت شاهدان خلد را نگرفت در زیور بهشت گر برحمت ننگری جنت بود همچون جحیم ور قدم در وی نهی دوزخ شود یکسر بهشت سیف فرغانی مکن بیرون خیال روی دوست از درون خود که با حورست نیکوتر بهشت گر کند در کوی تو عاشق بجنت التفات هست بر عاشق غرامت هست منت بر بهشت سیف فرغانی