سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷: یار در شیرینی از شکر گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار در شیرینی از شکر گذشت عشق در دلسوزی از آذر گذشت چون کنم چون انگبین آگاه نیست زآنکه بی او شمع را بر سر گذشت باد زلفش را پریشان کرد دی بوی او خوش شد چو بر عنبر گذشت می نیارم زآن رقیبان چو دیو گرد کوی آن پری پیکر گذشت منع را بر آستان خفته است سگ زآن نمی آرد گدا بردر گذشت دی مرا پرسید یار از حال صبر گفتمش تو دیر زی کو در گذشت آب چشمم بی تو بگذشت از سرم بی تو این دارم یکی از سرگذشت او مرا طالب من اورا عاشقم انتظار از حد شد و از مر گذشت راست چون لیلی و مجنون هر دو را عمر در سودای یکدیگر گذشت یار دی اشعار من می خواند، گفت پایه شعر تو از خوشتر گذشت گفتم آری این عجب نبود ازآنک آب شیرین شد چوبر شکر گذشت سیف فرغانی بیمن ذکر دوست گوهر نظمت بقدر از زر گذشت سیف فرغانی