سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵: چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست از سر رحم ای رفیقان بنده را یاری کنید کین زپا افتاده را از دستیاری چاره نیست راحت دیدار جانان نیست بی رنج رقیب هرکجا باشد گلی آنجا ز خاری چاره نیست بی گمان چون موکب سلطان جایی بگذرد دیده نظارگی رااز غباری چاره نیست در شب وصلش بسی اندیشه کردم از فراق هر که می نوشید او را از خماری چاره نیست در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست سیف فرغانی