سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۳: عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست سیف فرغانی