سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۸۰: تو آن شاهی که سلطانت غلامست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو آن شاهی که سلطانت غلامست زشاهان جز ترا خدمت حرامست تو داری ملک وبر سلطان خراجست توداری حسن وز خورشید نامست بپیش آفتاب روی تو ماه اگر چه بدر باشد ناتمامست بشب استاره اندر شبهه افتد که روی تو کدام ومه کدامست ملاحت را بسی اسرار مضمر در آن صورت چو معنی در کلامست حلاوت در لب لعل تو دایم چو شین درشهد وسین اندر سلامست گرم در حلقه خاصان در آری عجب نبود که الطاف تو عامست اگر ناسوخته در هجر وصلت طمع دارم مرا سودای خامست چو بیگانه ننالم گرچه برمن برای دوست از دشمن ملامست بمروارید چون قطره است خوش دل صدف کز آب دریا تلخ کامست بشعر اندر میان دوستانش چو سعدی سیف فرغانی همامست سیف فرغانی