سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸: ای که لبت منبع آب بقاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که لبت منبع آب بقاست درد تو بیماری دلرا دواست آه که اندر طلب تو مرا رفت دل و درد دل ای جان بجاست گر همه آفاق بگیرد کسی آنکه توانگر بتو نبود گداست بهر دل تو چه توان ترک کرد مال ندارم من و جان خود تراست هر دو جهان مملکت من شود گر تو بگویی که فلان آن ماست هرچه کنی بر سر ما حاکمی گر بکشی از طرف ما رضاست محنت عشقت بهمه کس رسید دولت وصل تو ندانم کراست درد دل و عشق بهم گفته اند کام دل و عشق بهم نیست راست گوهر وصلت که ندارد بها کشته هجران ترا خون بهاست چاکر تو بر همه کس مهترست بنده تو در دو جهان پادشاست روی بهر سو که کنم در نماز قبله اگر روی تو باشد رواست زهر چو از جام تو نوشم شکر تیغ گر از دست تو باشد عطاست در غزل ای دوست دعاگوی تست سیف که دشنام تو او را دعاست سیف فرغانی