سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴: ای گل روی تو برده رونق گلزارها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای گل روی تو برده رونق گلزارها در دل غنچه بسی حسن ترا اسرارها گر بیاد روی تو آبی خورم در وقت مرگ بی گل از خاک رهی سر بر نیارد خارها گل که باشد پیش روی تو که او را چون گیاه بعد ازین آرند و بفروشند در بازارها با چلیپای سر زلفت که ناقوس اشکند نعره توحید خیزد زین پس از زنارها حسن شهر آشوب (تو) چون بر ولایت دست یافت سروران ملک را در پا رود دستارها کار من زهد است و توبه دادن مردم زمی گر می عشقت خورم توبه کنم زین کارها عشق داند نقش اغیار از دل عاشق سترد سکه را آتش تواند بردن از دینارها کس برون خانه محرم نیست سر عشق را در فرو بند این سخن می گوی با دیوارها گر درختانرا بود از سر حلاج آگهی آنچه از وی می شنودی بشنوی از دارها گر بهار وصل خواهی سیف فرغانی برو همچو بلبل در خزان دم درکش از گفتارها دلبرا بی من مرو گر گویدت پور حسن خیز تا طوفی کنیم ای دوست در گلزارها سیف فرغانی