سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲: ای سعادت زپی زینت وزیبایی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سعادت زپی زینت وزیبایی را بافته بر قد تو کسوت رعنایی را عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل شوق از خانه بدر کرد شکیبایی را گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست کآب چشمم بکشد آتش بینایی را ذرها گر همه خورشید شود بی رویت نبود روز وشب عاشق سودایی را من شوریده سر کوی ترا ترک کنم گر مگس ترک کند صحبت حلوایی را در دهان طمعم چون ترشی کند کند لب شیرین تو دندان شکر خایی را دهن تنگ تو چون ذره در سایه نهان نفی کرده است زخود تهمت پیدایی را صبر با غمزه غارت گرت افگند سپر دفع شمشیر کند لشکر یغمایی را هوس نرگس شیر افگن تو در کویت با سگان انس دهد آهوی صحرایی را بهرتو گوهر دین ترک همی باید کرد زآنکه تو خاک شماری زر دنیایی را سعدی ار شعرمن وحسن تو دیدی گفتی غایت اینست جمال وسخن آرایی را سیف فرغانی چون شمع خیالش با تست چه غم ار روز نباشد شب تنهایی را مرد نادان زغم آسوده بود چون کودک خیز وچون تخته بشو دفتر دانایی را سیف فرغانی