سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷: ای بر گل روی تو حسد باغ ارم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بر گل روی تو حسد باغ ارم را بت کیست که سجده نکند چون تو صنم را خورشید نهد غاشیه حکم تو بر دوش در موکب حسنت مه استاره حشم را در جیب چمن باد صبا مشک فشاند چون تو بفشانی سر آن زلف بهم را تیر مژه بر جان بزن ای دوست چو چشمت افگند در ابروی کمان شکل تو خم را سگ بر سر کوی تو مرا پای نگیرد در کعبه مجاور نکشد صید حرم را حکمت نبود جور و گر از حکم تو باشد بر لطف و کرم فضل بود جور و ستم را گر بر سر من تیغ زنی عشق تو گوید پا پیش نه و بوسه ده آن دست کرم را در کویش اگر راه توان یافت بهر گام سر نه که درو جای نماندست قدم را بر خوان هوای تو دل عاشق جان سیر هر لحظه بشادی بخورد لقمه غم را عاشق چه کند ملک جهان بی تو که خسرو بی صحبت شیرین نخوهد ملک عجم را بی روی تو روزم چو شب است و عجب اینست کاندیشه روی تو چراغست شبم را آن ها که مقیمان زوایای وجودند بینند بنور تو خبایای عدم را خاک سر کوی تو بدینار خریدند قومی که بپولی بفروشند درم را آن لحظه که با یاد تو از سینه برآید آثار نفسهای مسیح آمده دم را رخت از همه آقاق بکوی تو نهد سیف بر درگه خورشید زند صبح علم را سیف فرغانی