سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲: کسی که بار غم عشق آن پسر کشدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که بار غم عشق آن پسر کشدا زمانه غاشیه دولتش بسر کشدا کسی مدام چومن بی مدام مست بود که باده زآن لب شیرین چون شکر کشدا کسی خورد می وصلش که بی ترش رویی چوزهر ساغر تلخش دهند در کشدا غلام آن مه سیمین برم که از پی او مدام از رگ کان آفتاب زرکشدا اگر مرا می عشقش زپا دراندازد سرم نه بار کله تن نه بار سر کشدا وگر زپنجه سیمین او بساغر زر لبان خشک تو یکروز لعل ترا کشدا درخت عقل بیک شاخ باده ازکف او زبوستان نهاد تو بیخ بر کشدا مرا از آن رخ معنی نما محقق شد که روی او قلم نسخ در صور کشدا بدست خود ید بیضای آفتاب رخت سواد خجلت بر چهره قمر کشدا زخود همی نرهم کاشکی می عشقش بدست حکم خود از من مرا بدر کشدا کسی که ساغر ازین خم خورد سزد که مدام زعیب نیل کند بر رخ هنر کشدا زعاشقانش تأثیر کرد در من عشق که ذرهای زمین نم زیکدگر کشدا اگر چه باخته ام نرد عشق می ترسم که مهره وارم در ششدر خطر کشدا همه عنای تو از تست سیف فرغانی زخون شناس چو رگ زخم بیشتر کشدا بدیگران دل ما می رود بیا ای دوست (بیاور آنچه دل مابیکدگر کشدا) سیف فرغانی