سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۸۳: مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی چو آب آشفته می گردم به هر سو تا کجا روزی سعادت در کنار من نشاند سرو بالایی ملامت گو بر و شرمی بدار آخر چه می خواهی ز جان غرقه عاجز میان موج دریایی نمی داند طبیب ای دل دوای درد عاشق را ز من بشنو که این حکمت شنیدستم ز دانایی طریق عشقبازان است پیش دوست جانبازی بیا ای جان اگر داری سر و برگ تماشایی مرا جانی و من تا کی توانم زیست دور از تو تن مسکین من جایی و جان نازنین جایی چرا امروز کارم را به فردا می دهی وعده پس از امروز پنداری نخواهد بود فردایی ز زلفت دل طلب کردم مرا گفتا برو سلمان پریشانم کجا دارم سر هر بی سر و پایی سلمان ساوجی