سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۷۴: هر که از روی تواضع بنهد پیشانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که از روی تواضع بنهد پیشانی پیش روی تو زهی روی و زهی پیشانی! همه خواهند تو را، تا تو کرا می خواهی؟ همه خوانند تو را، تا تو کرا می خوانی؟ زان غمت یاد نیاید که منم در غم تو زان عزیزست مرا جان که تو هم در جانی سر مگردان ز من آخر که همه عمر عزیز خود به پایان نتوان برد به سرگردانی رفت در حلقه زلف تو به مویی صد دل دل به خود رفت از آنست بدین ارزانی ساقیا نوبت آنست که از دست خودم بدهی جامی و از دست خودم بستانی گفت: درد دل خود می طلبم چون طلبم؟ که دلم با تو و من بیخودم از حیرانی باد پایان سخن را تو سواری سلمان آفرین بر سخنت باد، که خوش می رانی سلمان ساوجی