سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۷۰: سوز تو کجا گیرد، در خرمن هر خامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوز تو کجا گیرد، در خرمن هر خامی؟ مرغ تو فرو ناید، ای دوست به هر بامی مرد ره سودایت، صاحب قدمی باید کان بادیه را نتوان، پیمود به هر گامی بد نام ابد کردم، خود را و نمی دانم درنامه اهل دل، نیکوتر ازین نامی از عشق تو زاهد را دم گرم نخواهد شد زیرا که بدان آتش هرگز نرسد خامی دیوانه دلی دارم، کارام نمی گیرد جز بر در خماری، یا پیش دلارامی از تو نظری سلمان، می دارد و می شاید درویشی اگر خواهد، از پادشه انعامی لب را به سخن بگشا، زیرا که ندارد دل غیر از دهنت کامی، و آنگاه چه خوش کامی آغاز غمت کردم، تا چون بود انجامش این نیست از آن کاری، کان را بود انجامی سلمان ساوجی