سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۹: ترک من میآیی و دلها به یغما میبری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک من می آیی و دلها به یغما می بری روی پنهان می کنی، دل آشکارا می بری دی دل من برده ای، امروز دین اکنون مرا نیم جانی مانده است، آن نیز فردا می بری آنچه گفتی: بود بالایش مرا ای دل منت منکرم زیرا که خود را بس به بالا می بری کفر زلفت را به دین من می خرم زیرا به دین سر فرو می آورد، لیکن تو در پا می بری من نمی دانم کزین دل بردنت مقصود چیست؟ بارها گفتی: نخواهم برد، اما می بری چند گویی یک زمان آرام گیر و صبر کن چون کنم کارام و صبر و طاقت از ما می بری من چو وامق باختم در نرد سودایت روان زین روان بازی چه سودم چون تو عذرا می بری هیچ عاقل در سر کویت به پای خود نرفت زلف می آری به صد زنجیر و آنجا می بری سلمان ساوجی