سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۳۱: ای سر سودای من رفته در سودای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سر سودای من رفته در سودای تو باد سر تا پای من برخی ز سر تا پای تو گر سر من رفت در سودای عشقت گو: برو بر سرم پاینده بادا سایه بالای تو جای سروت در میان جویبار چشم ماست گرچه ماییم از میان جان و دل جویای تو گر نبینم مردم چشم جهان بین را رواست خود کسی را کی توانم دید من بر جای تو سرو لافی می زند یعنی که بالای توام سرو بی برگی است باری تا تو بود بالای تو چشم ترکت ترکتاز و حاجبش پیشانی است چون در آید کس به چشم تنگ ترک آسای تو رای من جز بندگی سرو آزاد تو نیست بس بلند افتاد سلمان راستی رارای تو سلمان ساوجی